Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5152 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interrupt
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupting
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interrupts
U
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupt
U
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupting
U
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
polled
U
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
polls
U
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
poll
U
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
registers
U
انجام عملی به یک محرک
stopped
U
انجام ندادن عملی
stopping
U
انجام ندادن عملی
register
U
انجام عملی به یک محرک
stops
U
انجام ندادن عملی
verb
U
دستورالعمل انجام عملی
registering
U
انجام عملی به یک محرک
verbs
U
دستورالعمل انجام عملی
stop
U
انجام ندادن عملی
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
waste instruction
U
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
avalanche
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanches
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
backwash
U
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
interrupt
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupts
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting
U
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
concerted action
U
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
operation
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
thresholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
threshholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
connective
U
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
ignoring
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignores
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignored
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
ignore
U
تشخیص ندان یا انجام ندادن آنچه دیگران می گویند
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
verification fire
U
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
Boolean connective
U
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
basic
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
U
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
maintenance
U
ابزار تشخیص نرم افزاری که مهندسان در حین عملیات نگهداری سیستم انجام می دهند
go to sleep
U
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
dynamically
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
completing
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
complete
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
housekeeping
U
در آغاز برنامه جدید برای انجام امور سیستم مثل پاک کردن حافظه تشخیص کلیدهای تابع یا تغییر حالت صفحه تصویر
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
interrupting
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
U
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparently
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
U
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
micr
U
سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
exception
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
recognition
U
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exceptions
U
روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
identification
U
تشخیص تشخیص دادن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
jibs
U
وقفه
down time
U
وقفه
dead lock
U
وقفه
uninterrupted
U
بی وقفه
pauses
U
وقفه
desuetude
U
وقفه
paused
U
وقفه
discontinuance
U
وقفه
jibbing
U
وقفه
jibbed
U
وقفه
hoid up
U
وقفه
hold back
U
وقفه
standstill
U
وقفه
blocking
U
وقفه
interruption
U
وقفه
block
U
وقفه
blocked
U
وقفه
blocks
U
وقفه
unabated
<adj.>
U
بی وقفه
deadlock
U
وقفه
jib
U
وقفه
breaks
U
وقفه
pause
U
وقفه
break
U
وقفه
stick
U
وقفه
hiatus
U
وقفه
interruptions
U
وقفه
cease
U
وقفه
standstil
U
وقفه
paralysis
U
وقفه
abeyance or adeyancy
U
وقفه
interrupting
U
وقفه
suspensions
U
وقفه
stations
U
وقفه
stationed
U
وقفه
station
U
وقفه
suspension
U
وقفه
chasms
U
وقفه
chasm
U
وقفه
interrupts
U
وقفه
ceasing
U
وقفه
ceased
U
وقفه
at a stretch
U
بی وقفه
ceases
U
وقفه
stound
U
وقفه
gaps
U
وقفه
interval
U
وقفه
interrupt
U
وقفه
arrests
U
وقفه
arrested
U
وقفه
gap
U
وقفه
arrest
U
وقفه
pausing
U
وقفه
abeyance
U
وقفه
work stoppage
U
وقفه در کار
sticking voltage
U
ولتاژ وقفه
flashback
U
وقفه زمانی
full stop
U
وقفه کامل
nerve block
U
وقفه عصبی
run on
U
بدون وقفه
massed practice
U
تمرین بی وقفه
massed learning
U
یادگیری بی وقفه
uninterrupted duty
U
کار بی وقفه
wind rocked out
U
وقفه تنفسی
system interrupt
U
وقفه سیستم
vectored interrupt
U
وقفه برداری
program interrupt
U
وقفه برنامه
priority interrupt
U
وقفه اولویت
flashbacks
U
وقفه زمانی
full stops
U
وقفه کامل
machine interupption
U
وقفه ماشین
interrupt handler
U
گرداننده وقفه
betweentimes
U
درمدت وقفه
blocking period
U
دوره وقفه
caesura
U
وقفه ایست
time out
U
وقفه فاصله
unceasing
U
بدون وقفه
external interrupt
U
وقفه خارجی
continous cycle
U
دوره بی وقفه
interval
U
ایست وقفه
automatic interrupt
U
وقفه خودکار
interrupt driven
U
وقفه گرا
affect block
U
وقفه عاطفه
interrupt vector
U
بردار وقفه
parabiosis
U
وقفه رسانش عصبی
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
interrupt
U
ناتوان کردن وقفه
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
disarms
U
ثیرات وقفه شدن
interrupts
U
ناتوان کردن وقفه
disarmed
U
ثیرات وقفه شدن
disarm
U
ثیرات وقفه شدن
clock interrupt
U
وقفه زمان سنجی
scanned interrupt
U
وقفه پویش شده
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
short time rating
U
کار کردن با وقفه
interrupting
U
ناتوان کردن وقفه
insolvency
U
وقفه در پرداخت دیون
machine check interrupt
U
وقفه بررسی ماشین
arm
U
خط وط وقفه فعال شده .
machine check interrupt
U
وقفه مقابله ماشین
ups
U
تامین برق بی وقفه
interrupt serrice routine
U
روال سرویس وقفه
fall into abeyance
U
درحال وقفه افتادن
tenuis
U
علامت مکث و وقفه در یونانی
uninterruptable power supply
U
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
interrupting
U
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
shut up
U
باعث وقفه در تکلم شدن
interrupting
U
خط وقفه که فعال شده است
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
NMI
U
وقفه غیرقابل چشم پوشی
Recent search history
Forum search
1
incentive
1
19 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1
A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1
confinement factor
2
actus reus
1
The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1
روی پوسته تخم مرغ قدم برداشتن چه اصطلاحی در زبان انگلیسی دارد؟
1
to take a spell at whell
1
Success is not the key to happiness. Happiness is the key to success. If you love what you are doing, you will be successful.
1
playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com